استفاده از تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب برای کودکان

مزایا و معایب استفاده از تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب برای کودکان : نحوه مدیریت استفاده فرزندتان

استفاده از صفحه نمایش(تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب) در بین کودکان در دهه گذشته افزایش یافته است – نه تنها در خارج از مدرسه، بلکه به عنوان یک ابزار آموزشی (اغلب مورد نیاز). بین تکالیف، رسانه‌های اجتماعی، بازی‌های ویدیویی و ویدیوهای یوتیوب، بسیاری از بچه‌ها روزانه شش یا هفت ساعت از صفحه نمایش وقت می‌گذرانند.

زندگی در دنیای مجازی

دستگاه‌های الکترونیکی شخصی که زمانی محدود به تلویزیون‌ها و رایانه‌های شخصی می‌شد، اکنون شامل تبلت‌ها، تلفن‌های هوشمند و رایانه‌های لپ‌تاپ می‌شود که دسترسی و حمل و نقل همه آنها آسان است. در حالی که این فناوری تجربه تحصیلی را گسترش می‌دهد (و دانش‌آموزان را قادر می‌سازد تا مطالب را به روش‌های جدید بیاموزند)، با چند اخطار جدی نیز همراه است: مطالعات، زمان تماشای صفحه را با افسردگی، اضطراب و خواب قطع شده، از جمله نگرانی‌های دیگر مرتبط می‌کند.

بهترین راه برای محافظت از فرزندان: تعادلی بین زمان صفحه نمایش و تعامل انسانی در زندگی واقعی ایجاد کنید.

جوانب مثبت استفاده از صفحه نمایش(تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب)

نمایشگرها و فناوری دیجیتال علاوه بر اینکه به عنوان وسیله ای برای اطلاعات عمل می کنند، مزایای زیر را نیز دارند:

  • آنها به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط با دوستان و خانواده عمل می کنند.‎
  • اپلیکیشن‌های گوشی‌های هوشمند می‌توانند به تشویق کودکان به رفتارهای سالم مانند ورزش منظم، انتخاب غذای سالم‌تر و خواب بهتر کمک کنند.
  • صفحه نمایش ها یادگیری را تشویق می کنند. برخی از فعالیت های صفحه نمایش به بچه ها اجازه می دهد تا اطلاعات جدید را به روش های جذاب یاد بگیرند

معایب استفاده از صفحه نمایش(تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب)

در حالی که صفحه نمایش ها راه مناسبی برای دسترسی به اطلاعات و حفظ روابط هستند، اما دارای معایبی نیز هستند:

  • صفحه نمایش ممکن است رشد زبان را در میان کودکان کوچکتر کند کند. یک کودک می‌تواند کلمات را با استفاده از صفحه نمایش بیاموزد، اما صفحه نمایش نمی‌تواند بازخورد لازم را برای رشد و استفاده از زبان کودکان ارائه دهد.
  • تفکر خلاق را خفه می کنند. فعالیت‌های خلاقانه – مانند بازی با خمیر بازی، طراحی و کاردستی، چیدن بلوک‌ها یا استفاده از مجموعه‌های ساختمانی و خواندن کتاب‌های ملموس – در خانه‌هایی که صفحه‌های نمایش در خط مقدم قرار دارند، در صندلی عقب بنشینید.
  • آنها با رشد مهارت های اجتماعی تداخل دارند. برخی از کودکان به قدری به صفحه نمایش خود وابسته می شوند که وقتی صفحه نمایش وجود ندارد نمی توانند به شیوه های اجتماعی مناسب رفتار کنند.

چگونه به زمان صفحه نمایش(تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب) باهوش شویم

به عنوان والدین، وظیفه شما این است که از نحوه گذراندن وقت فرزندتان و همچنین نقش صفحه نمایش در سلامت و تندرستی او آگاه باشید. مراقب باشید که فرزندانتان به زمان نمایشگر چه واکنشی نشان می‌دهند و چگونه هنگام برداشتن صفحه نمایش‌ها رفتار می‌کنند. آیا هنگام فرزند شما هنگام استفاده از صفحه نمایش متوجه مشکلات رفتاری قابل توجهی می شوید؟ آیا کودک شما عصبانیت یا طغیان از خود نشان می دهد؟ اگر چنین است، ممکن است زمان صفحه نمایش به کنترل های دقیق تری نیاز داشته باشد

این شش راهبرد را امتحان کنید تا از تماشای صفحه نمایش(تلفن همراه/گوشی موبایل/تبلت/لبتاب) فرزندتان جلوگیری کنید:

  1. تمرکز بر استفاده تحصیلی. استفاده از صفحه نمایش مربوط به تکالیف مدرسه یا سایر موضوعات تحصیلی مناسب رشدی را در اولویت قرار دهید و مرزهای واضحی را در اطراف سایر کاربردها تعیین کنید.
  2. دادن گوشی های هوشمند به کودکان را به تاخیر بیندازید. در صورت امکان، دادن تلفن‌های هوشمند به فرزندانتان را تا رسیدن به دبیرستان به تعویق بیندازید
  3. محدودیت ها را تعیین کنید. طبق نتایج توصیه آکادمی اطفال آمریکا، کودکان بین دو تا پنج سال باید کمتر از یک ساعت در روز از صفحه نمایش استفاده کنند. برای بچه‌های بزرگ‌تر، دو ساعت حد مجاز است و مطمئن شوید که در تعیین محدودیت‌ها ثابت قدم باشید. وقتی صحبت از گوشی‌های هوشمند می‌شود، از نرم‌افزار کنترل والدین برای محدود کردن پیام‌های متنی و دسترسی به اینترنت استفاده کنید.
  4. ایجاد مناطق بدون صفحه نمایش. اطمینان حاصل کنید که همه اعضای خانواده شما – بزرگسالان و کودکان – از قوانین خاصی در مورد صفحه نمایش پیروی می کنند. چند مثال واضح: عدم استفاده از صفحه نمایش در زمان صرف غذا، عدم استفاده از گوشی هوشمند در حین رانندگی و عدم استفاده از هر نوع صفحه نمایش در اتاق خواب.

۵- بر استفاده آموزشی تاکید کنید. شما می توانید از محتوای آموزشی برای آموزش دنیا به فرزندان خود استفاده کنید. فقط مطمئن شوید که بخشی از برنامه هستید. مطالب را با کودک مشاهده کنید و سپس در مورد آنچه آموختید با او ارتباط برقرار کنید

  1. الگوی خوبی باشید. درست یا غلط، فرزند شما طوری برنامه ریزی شده است که از شما پیروی کند. اگر از طریق شام پیامک ارسال کنید، تلفن خود را روی میز خواب بگذارید و از خواندن یک ایمیل غافل شوید، به فرزندان خود می آموزید که صفحه نمایش اولویت دارند.

املای درست بارگذاری یا بارگزاری

املای درست بارگذاری یا بارگزاری کردن 

برای فهمیدن اینکه املای بارگذاری یا برگزاری کدامیک درست می‌باشد ؟ در ابتدا باید معنی « گذاردن » و « گزاشتن » را بدانیم :

  • معنی «گزاردن» در فرهنگ دهخدا: ادا کردن، انجام دادن، بجا آوردن چنانکه در نماز، طاعت، حق، شکر، شغل ، کار، مقصود، فرض ، فریضه ، حج
  • معنی «گذاشتن» در فرهنگ دهخدا: نهادن، هشتن، قرار دادن، وضع کردن، برجای نهادن چنانکه در گذاشتن اشیا کاربرد دارد .

مثال های گذاردن و گزاردن

موارد املای صحیح توضیح
نمازگزار یا نمازگذار نمازگزار «گزاردن» و به معنای انجام دادن
و ادا کردن و به جا آوردن
شکرگذاری یا شکرگزاری شکرگزاری «گزاردن» و به معنای انجام دادن
و ادا کردن و به جا آوردن
کارگذاران یا کارگزاران کارگزاران «گزاردن» و به معنای انجام دادن
و ادا کردن و به جا آوردن
مناقصه گزار یا مناقصه گذار مناقصه گزار «گزاردن» و به معنای انجام دادن
و ادا کردن و به جا آوردن
خدمت گزار یا خدمت گذار خدمت گزار «گزاردن» و به معنای انجام دادن
و ادا کردن و به جا آوردن
امانت گزار یا امانت گذار امانت گذار « گذاشتن » نهادن، هشتن، قرار دادن
بارگذاری یا بارگزاری بارگذاری « گذاشتن » نهادن، هشتن، قرار دادن

مثال های گذاردن و گزاردن

بارگذاری

واژه بارگزاری معادل واژه انگلیسی « UPLOAD » می‌باشد ، با توجه به توضیحات فوق گذاشتن به معنی قرار دادن است پس مطمئنا املای « بارگذاری » صحیح می‌باشد .بارگذاری در شبکه‌های رایانه‌ای به‌معنای فرستادن داده‌های الکترونیکی از یک رایانه (معمولاً رایانهٔ شما یا یک رایانهٔ محلی) به رایانهٔ دیگر (معمولاً یک رایانهٔ دور یا یک سِروِر) است. همانطور که گذاشتن اشیا در جایی به این صورت نوشته می‌شود ، بارگذاری سایت نیز به معنی گذاشتن اطلاعات از جایی ( سرور ) به داخل دستگاه شما الزاما با املای « بارگذاری سایت » صحیح است .

مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای مقابله‌ای، کیفیت زندگی و سلامت عمومی ‌مراقبین بیماران مزمن

بنی هاشمی, سارا, حاتمی, محمد, حسنی, جعفر, صاحبی, علی. (۱۳۹۹). مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای مقابله‌ای، کیفیت زندگی و سلامت عمومی ‌مراقبین بیماران مزمن. روان شناسی بالینی, ۱۲(۱), ۶۳-۷۶. doi: 10.22075/jcp.2020.18992.1757

چکیده

مقدمه: بیماری‌های مزمن، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های سیستم بهداشتی سراسر جهان  محسوب می شود که هزینه‌های مالی، روانی و جسمی ‌زیادی را به‌همراه دارد. با توجه به تداوم این بیماری‌ها و افزایش تمایل بیماران به مراقبت‌های غیربیمارستانی، فرآیند مراقبت­گری احتمالا بر کیفیت ­زندگی و سلامت عمومی اعضای خانواده خصوصاً مراقب اصلی تاثیر می گذارد. لذا این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار­درمانی‌شناختی، واقعیت‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی، سلامت عمومی ‌و راهبردهای مقابله‌ای مراقبین بیماران مزمن انجام شد.

روش: این پژوهش به‌صورت یک مطالعه نیمه‌آزمایشی (پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه کنترل) طراحی و اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مراقبین افراد مبتلا به بیماری سرطانی در بیمارستان شهدای تجریش و مراقبین بیماران مبتلا به بیماران ام­اس ثبت شده در انجمن ام­اس تهران تشکیل می‌دادند. یک نمونه کل ۴۵ نفری به‌صورت داوطلب انتخاب و در دو گروه مداخله آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها در دو وهله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه‌های سلامت عمومی، مقیاس راهبردهای مقابله‌ای و پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند.

یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که هر سه مداخله رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانست نسبت به گروه کنترل تاثیر معنی‌داری در میانگین  متغیرهای وابسته  تحقیق ایجاد نماید. همچنین مداخله رفتاردرمانی‌شناختی نسبت به دو روش دیگر، تغییرات بارزتری در نمره سلامت‌عمومی، کیفیت زندگی ‌و راهبردهای مقابله‌ای مراقبین داشت.

نتیجه‌گیری: اثربخشی هر سه مداخله رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت ‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت عمومی، راهبردهای مقابله‌ای و کیفیت زندگی مراقبین بیماران، مورد تایید است. مداخله رفتاردرمانی شناختی، نسبت به دو روش مداخله دیگر ارجحیت داشته و واقعیت درمانی کمترین میزان اثر را نشان داد.

 

Bani Hashemi, S., Hatami, M., Hasani, J., sahebi, A. (2020). Comparing Effectiveness of the Cognitive-behavioral Therapy, Reality Therapy, and Acceptance and Commitment Therapy on Quality of Life, General Health, and Coping Strategies of Chronic Patient’s Caregivers. Journal of Clinical Psychology, ۱۲(۱), ۶۳-۷۶. doi: 10.22075/jcp.2020.18992.1757

Abstract

Introduction: The chronic diseases has long been great challeng in the healthcare system worldwide, with huge financial, psychological and physical costs. Given the persistence of these diseases and increased patients tendency for non-hospital care, the care processes may impact the quality of life and general health of family members, particularly the primary caregiver. The aim of this study then was to compare the effectiveness of Congnitive-behavioral Therapy, Reality Therapy and Acceptance and Commitment Therapy on quality of life, general health and coping strategies of chronic patient caregivers.

Method: This study was designed and conducted as a semi-experimental study (pre-test and post-test with control group). The statistical population of this study included caregivers of people with cancer in Shohada Hospital of Tajrish and caregivers of patients with MS registered in the Tehran MS Association. A total sample of 60 subjects were selected on a voluntary basis and divided into 3 exprimental groups and a control group. All subjects were completed the General Health Questionnaire, the Coping Response Inventory, and the Quality of Life Questionnaire in the pretest and posttest occations.

Results: The results of this study showed that all three interventions of cognitive behavioral therapy, reality therapy and acceptance and commitment therapy could significantly impact the means of the study dependent variables compared to the control group. Cognitive-behavioral therapy interventions compared to other methods revealed more robust changes in the general health scores, quality of life, and coping strategies in caregivers.

Conclusion: The effectiveness of all three interventions in cognitive-behavioral therapy, reality therapy, and acceptance and commitment therapy on caregiver’s public health, quality of life and coping strategies, are confirmed. The cognitive-behavioral therapy intervention is prefered compared to the other two methods, and reality therapy showed the minimum effect.

 

Keywords

cognitive-behavioral therapy  reality therapy  acceptance and commitment therapy  Quality of life  General Health  coping strategy

مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

 

بنی هاشمی, سارا, حاتمی, محمد, حسنی, جعفر, صاحبی, علی. (۱۳۹۹). مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای مقابله‌ای، کیفیت زندگی و سلامت عمومی ‌مراقبین بیماران مزمن. روان شناسی بالینی, ۱۲(۱), ۶۳-۷۶. doi: 10.22075/jcp.2020.18992.1757

مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبردهای مقابله‌ای، کیفیت زندگی و سلامت عمومی ‌مراقبین بیماران مزمن

چکیده

مقدمه: بیماری‌های مزمن، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های سیستم بهداشتی سراسر جهان  محسوب می شود که هزینه‌های مالی، روانی و جسمی ‌زیادی را به‌همراه دارد. با توجه به تداوم این بیماری‌ها و افزایش تمایل بیماران به مراقبت‌های غیربیمارستانی، فرآیند مراقبت­گری احتمالا بر کیفیت ­زندگی و سلامت عمومی اعضای خانواده خصوصاً مراقب اصلی تاثیر می گذارد. لذا این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار­درمانی‌شناختی، واقعیت‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی، سلامت عمومی ‌و راهبردهای مقابله‌ای مراقبین بیماران مزمن انجام شد.

روش: این پژوهش به‌صورت یک مطالعه نیمه‌آزمایشی (پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه کنترل) طراحی و اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مراقبین افراد مبتلا به بیماری سرطانی در بیمارستان شهدای تجریش و مراقبین بیماران مبتلا به بیماران ام­اس ثبت شده در انجمن ام­اس تهران تشکیل می‌دادند. یک نمونه کل ۴۵ نفری به‌صورت داوطلب انتخاب و در دو گروه مداخله آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها در دو وهله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه‌های سلامت عمومی، مقیاس راهبردهای مقابله‌ای و پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند.

یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که هر سه مداخله رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانست نسبت به گروه کنترل تاثیر معنی‌داری در میانگین  متغیرهای وابسته  تحقیق ایجاد نماید. همچنین مداخله رفتاردرمانی‌شناختی نسبت به دو روش دیگر، تغییرات بارزتری در نمره سلامت‌عمومی، کیفیت زندگی ‌و راهبردهای مقابله‌ای مراقبین داشت.

نتیجه‌گیری: اثربخشی هر سه مداخله رفتاردرمانی‌شناختی، واقعیت ‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت عمومی، راهبردهای مقابله‌ای و کیفیت زندگی مراقبین بیماران، مورد تایید است. مداخله رفتاردرمانی شناختی، نسبت به دو روش مداخله دیگر ارجحیت داشته و واقعیت درمانی کمترین میزان اثر را نشان داد.

کلیدواژه‌ها

رفتار‌درمانی‌شناختی  واقعیت‌درمانی  درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد  کیفیت‌زندگی  سلامت‌‌عمومی  راهبردهای مقابله‌ای

Bani Hashemi, S., Hatami, M., Hasani, J., sahebi, A. (2020). Comparing Effectiveness of the Cognitive-behavioral Therapy, Reality Therapy, and Acceptance and Commitment Therapy on Quality of Life, General Health, and Coping Strategies of Chronic Patient’s Caregivers. Journal of Clinical Psychology, ۱۲(۱), ۶۳-۷۶. doi: 10.22075/jcp.2020.18992.1757

 

Introduction: The chronic diseases has long been great challeng in the healthcare system worldwide, with huge financial, psychological and physical costs. Given the persistence of these diseases and increased patients tendency for non-hospital care, the care processes may impact the quality of life and general health of family members, particularly the primary caregiver. The aim of this study then was to compare the effectiveness of Congnitive-behavioral Therapy, Reality Therapy and Acceptance and Commitment Therapy on quality of life, general health and coping strategies of chronic patient caregivers.

Method: This study was designed and conducted as a semi-experimental study (pre-test and post-test with control group). The statistical population of this study included caregivers of people with cancer in Shohada Hospital of Tajrish and caregivers of patients with MS registered in the Tehran MS Association. A total sample of 60 subjects were selected on a voluntary basis and divided into 3 exprimental groups and a control group. All subjects were completed the General Health Questionnaire, the Coping Response Inventory , and the Quality of Life Questionnaire in the pretest and post test occations.

Results: The results of this study showed that all three interventions of cognitive behavioral therapy, reality therapy and acceptance and commitment therapy could significantly impact the means of the study dependent variables compared to the control group. Cognitive-behavioral therapy interventions compared to other methods revealed more robust changes in the general health scores, quality of life, and coping strategies in caregivers.

Conclusion: The effectiveness of all three interventions in cognitive-behavioral therapy, reality therapy, and acceptance and commitment therapy on caregivers public health, quality of life and coping strategies, are confirmed. The cognitive-behavioral therapy intervention is prefered compared to the other two methods, and reality therapy showed the minimum effect.

Keywords

 

cognitive-behavioral therapy  reality therapy  acceptance and commitment therapy  quality of life  general health  coping strategy

 

 

 

 

 

 

Private Religious Factors Promote Marital Commitment

Religious Affiliation, Daily Spirituals, and Private Religious Factors Promote Marital Commitment Among Married Couples: Does Religiosity Help People Amid the COVID-19 Crisis?

The study principally focused on inspecting the role of religiosity in healthy marital commitment among individuals. It is a distinctive and .central value in regulating a healthy social life

This research designed a conceptual model for assessing marital commitment, and the study model comprised two primary variables. The study received datasets through a survey questionnaire based on participants from five private and public sectors.

The research study conducted an empirical analysis to test the proposed conceptual framework. The findings exhibited that the value of the R۲ model was 0.484, meaning the level of religiosity had a substantial impression on healthy and lasting marital commitment. According to the final outline of the model factors associated with building religious support factors (β = ۰.۴۹۱), the marital commitment had a better and healthier impact.

The goodness-of-fit of the measurement of the conceptual model showed a value of 0.51, which indicated that the theoretical model had

sufficient consistency and rationality, and accurately fitted the data. Such an advanced statistical model is missing from the previous literature. The study results provide helpful insight to elucidate the social dynamics of marital commitment.

The findings designate that religious practices strengthen and promote nuptial commitment. The study is novel in the context of religiosity impact on martial commitment with a cultural background of Pakistan. The generalizability of the study does not apply to the entire population or other regions. Future studies can investigate other religious variables to explore further research findings. The findings are helpful for decision-makers and policymakers to concentrate on marital issues and challenges confronted by couples worldwide.

man, J., Abbas, J., Lela, U., & Shi, G. (2021). Religious Affiliation, Daily Spirituals, and Private Religious Factors Promote Marital Commitment Among Married Couples: Does Religiosity Help People Amid the COVID-19 Crisis?. Frontiers in psychology۱۲, ۶۵۷۴۰۰. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2021.657400

مطالعات دینی شاخه ای حیاتی از علوم اجتماعی است که به دنبال تبیین باورهای جامعه بشری است و به شیوه ها و باورهای افراد می پردازد. این مطالعه متمایز بر جنبه های تأثیرگذار زندگی سالم متمرکز است که می تواند نقش مهمی در کیفیت زناشویی و تعهد زناشویی افراد داشته باشد. این مطالعه عمدتا بر بررسی نقش دین داری در تعهد زناشویی سالم در بین افراد متمرکز شده است. این یک ارزش متمایز و محوری در تنظیم یک زندگی اجتماعی سالم است. این پژوهش یک مدل مفهومی برای ارزیابی تعهد زناشویی طراحی کرد و مدل مطالعه شامل دو متغیر اصلی بود. این مطالعه مجموعه داده ها را از طریق پرسشنامه پیمایشی بر اساس شرکت کنندگان از پنج بخش خصوصی و دولتی دریافت کرد. این مطالعه تحلیلی برای آزمایش چارچوب مفهومی پیشنهادی ، تجزیه و تحلیل تجربی انجام داد. یافته ها نشان می دهد که ارزش مدل R2 484/0 است ، بدین معنی که میزان دینداری تأثیر قابل توجهی بر تعهد زناشویی سالم و پایدار دارد. با توجه به طرح نهایی عوامل مدل مرتبط با ایجاد عوامل حمایت مذهبی (۴۹۱ /۰ = β) ، تعهد زناشویی تأثیر بهتر و سالم تری داشت. برازش اندازه گیری مدل مفهومی مقدار ۰.۵۱ را نشان می دهد که نشان می دهد مدل نظری از ثبات و عقلانیت کافی برخوردار است و داده ها را به طور دقیق برازش می دهد. چنین مدل آماری پیشرفته ای در ادبیات قبلی وجود ندارد. نتایج مطالعه بینش مفیدی را برای روشن شدن پویایی اجتماعی تعهد زناشویی ارائه می دهد. یافته ها نشان می دهد که اعمال مذهبی تعهد ازدواج را تقویت و ارتقا می بخشد. . مطالعات آینده می تواند سایر متغیرهای مذهبی را برای کشف یافته های تحقیق بیشتر مورد بررسی قرار دهد. این یافته ها برای تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران برای تمرکز بر مسائل و چالش های زناشویی که زوجین در سراسر جهان با آن روبرو هستند مفید است.

کلیدواژه ها: تعهد زناشویی ، دین داری ، COVID-19 ، دلبستگی عاطفی ، تفاوت سنی ، ازدواج، رضایت زناشویی

روایی فورنل و لارکر Fornell-Larcker

"<yoastmark

روایی فورنل و لارکر Fornell-Larcker

روایی افتراقی[۱]: برای ارزیابی روایی افتراقی سازه‌های مکنون باید واریانس بیشتری را با معرف‌هایشان نسبت به سازه‌هایی دیگر به اشتراک بگذارند که این شاخص با استفاده از مجذور ریشه AVE محاسبه می‌شود (هایر و همکاران، ۲۰۱۶). نتایج نشان‌دهنده آن است که مجذور ریشه AVE برای هر سازه بزرگ‌تر است از همبستگی بین سازه‌هاست که این نشان‌دهنده روایی افتراقی است.

یکی دیگر از شاخص‌های ارزیابی روایی افتراقی از طریق بارهای متقاطع به روش فورنل و لارکر است. بر طبق نظر هایر و همکاران (۲۰۱۶) هر آیتم یک سازه نسبت سایر سازه‌ها باید بار عاملی قوی‌تری بر روی سازه مربوط به خود داشته باشد. نتایج مربوط به روایی افتراقی در جدول (۳) قابل‌مشاهده است.

جدول (۱) ‏: روایی افتراقی به روش فورنل و لارکر

متغیرها سبک‌های مثبت سبک‌های منفی منش‌های اخلاقی مهارت‌های اجتماعی فرزندان
سبک‌های مثبت ۸۴/۰
سبک‌های منفی ۱۵/۰ ۹۰/۰
منش‌ه ۰۸/۰ ۲۱/۰- ۶۷/۰
مهارت‌های اجتماعی ۴۰/۰ ۱۸/۰- ۳۲/۰ ۸۰/۰

 

مطابق داده‌های جدول فوق، مجذور روایی همگرای هر سازه از مقادیر همبستگی بین سازه‌های دیگر بزرگ‌تر است، لذا مدل تحقیق، ازنظر روایی واگرا مطابق روش فورنل و لارکر( معیار Fornell-Larcker) مورد تائید است.

منبع 

Hair, J. F., Hult, G. M., Ringle, C. M., & Sarstedt, M. (2016). A primer on partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM). SAGE Publications, Inc.

سفارش

برای  دریافت  مبانی نظری خود کارآمدی روی مبانی و پیشینه نظری خود کارآمدی کلیک کنید

[۱] discriminant validity

آمار طلاق سال ۹۸

آمار طلاق سال ۹۸

آمار طلاق سال ۹۸

آمارها نشان‌دهنده بالا رفتن آمار طلاق هست. براساس آمار دفتر آسیب دیـدگان سـازمان بهزیسـتی کشور، درصد تغییرات ازدواج در سـال ۱۳۹۸ نسـبت بـه سـال ۱۳۸۸ حـدود ۶/۳۷ درصـد تغییرات منفی داشته است.

این در حالی است که جمعیت افـراد در سـن ازدواج در کشـور ۵۸ درصد تغییرات مثبت داشته اسـت بیشتر شده اند؛ این در حالی است که جمعیت افـراد در سـن ازدواج در کشـور  بیشتر شده اند؛ درحالی که در همین زمان طلاق ۳۲/۵۸درصد تغییرات مثبت داشته است.

که بیانگر روند کاهشـی ازدواج و افزایشـی طـلاق در کشـور و بسـیار نگـران‌کننـده اسـت (سازمان ثبت‌احوال ایران، ۱۳۹۸).

 

خرید دایره ای: نقش فعالیت داخلی و رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط زیست

خرید دایره ای: نقش فعالیت داخلی و رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط زیست

نیسن، جانگ، کنیلز، ووز،  (۲۰۲۰)  در این زمینه به پژوهشی با عنوان “خرید دایره ای در سازمان های هلند و بلژیک: نقش فعالیت داخلی و رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط زیست” پرداختند.

این پژوهش گران به موضوع توجه داه اند  که  در گذار به سمت اقتصاد دایره ای ، خریداران نقش مهمی به عنوان دروازه بان استفاده مجدد از محصولات دایره ای در فرایندهای سازمانی دارند،.

با این وجود ، نیاز به تحقیق در مورد تعیین کننده های سطح خرید فردی وجود دارد. با ادغام نظریه رفتار برنامه ریزی شده و ادبیات مربوط به رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط و فعالیت در داخل ، این محققان پیشنهاد می کنند که قصد اقدام به محیط زیست ، همانطور که با رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط بیان می شود ، برای خرید دایره ای حیاتی است. علاوه بر این ، این پژوهش گران استدلال می کنند که مشارکت درون شغلی واسطه این ارتباط است ، زیرا شرکت های داخلی بطور فعالانه تلاش می کنند و در روند ایجاد فرصت های جدید تجاری ریسک می کنند.

با استفاده از یک نظرسنجی در بین ۱۲۴ خریدار هلندی و بلژیکی ، این مطالعه نشان می دهد که رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط زیست با کارآفرینی  ارتباط مثبت دارد. بر خلاف آنچه ما فرض کردیم ، کارآفرینی  ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط و خریدهای دایره ای را واسطه نمی کند.

علاوه بر این ، خریداران در موقعیت های سلسله مراتبی سطح بالا در مقایسه با خریداران در موقعیت های سلسله مراتبی سطح پایین ، رابطه مثبت قوی تری بین رفتار شهروندی سازمانی نسبت به محیط و خریدهای دایره ای نشان دادند.

لاتین

In the transition towards a circular economy, purchasers play a critical role as gatekeepers to the reuse of circular products in organizational processes. However, there is a need for research on the individuallevel determinants of circular purchasing. Integrating the Theory of Planned Behavior, and the literature on organizational citizenship behavior towards the environment and intrapreneurship, we propose that the intention to act pro-environmentally, as expressed by organizational citizenship behavior towards the environment, is critical to circular purchasing.

Moreover, we argue that intrapreneurship mediates this association, as intrapreneurs proactively make the effort and take risks in the process of creating new business opportunities. Using a survey among 124 Dutch and Belgian purchasers, this study shows that organizational citizenship behavior towards the environment is positively related to intrapreneurship.

Contrary to what we hypothesized, intrapreneurship does not mediate the association between organizational citizenship behavior towards the environment and circular purchasing. Furthermore, purchasers in high-level hierarchical positions showed a stronger positive relationship between organizational citizenship behavior towards the environment and circular purchasing compared to purchasers in low-level hierarchical positions

 

Neessen, P. C. M., de Jong, J. P., Caniëls, M. C. J., & Vos, B. (2020). Circular purchasing in Dutch and Belgian organizations: The role of intrapreneurship and organizational citizenship behavior towards the environment. Journal of Cleaner Production, 124978. doi:10.1016/j.jclepro.2020.124978

پروتکل آموزشی مبتنی بر شکوفایی سیلیگمن Flourishing

تاریخچه ی نظریه شکفتگی / شکوفایی Flourishing

تاریخچه ی نظریه شکفتگی / شکوفایی Flourishing

شکفتگی(Flourishing) انسان، موضوعی است که قرن‌ها ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده و اخیراً مورد توجه شاخه ای از روانشناسی به نام روانشناسی مثبت گرا قرار گرفته است. روانشناسی مثبت گرا مطالعه علمی عملکرد بهینه انسان بوده و هدف از آن کشف و ارتقاء عواملی است که به افراد، خانواده‌ها و جوامع کمک می‌کند تا پیشرفت کرده و شکوفا شوند (سیلگمن، رشید و پار کز، ۲۰۰۶؛ هدیت و گیبل، ۲۰۰۵).

 فلسفه ونظریه شکفتگی / شکوفایی Flourishing

در ادبیات پژوهشی، اولین تظاهرات شکفتگی در تفکر فلسفی ارسطو مشهود است که بر شکفتگی جمعی به عنوان حالتی ایده آل از جامعه متمرکز می‌باشد (ارسطو[۱]، ۲۰۰۰، به نقل از گوکن و همکاران، ۲۰۱۲؛ هیل[۲]، ۱۹۹۹). همچنین ایده شکفتگی جمعی در فلسفه مارکسیستی نیز قابل مشاهده است که در آن رفتار با فضیلت، منجر به شکفتگی گسترده در جامعه می گردد (لئوپولد[۳]، ۲۰۰۷؛ مارکس[۴]، ۱۹۵۹، ۱۹۸۸).

روانشناسی  مثبت و نظریه شکفتگی / شکوفایی Flourishing

در حوزه روانشناسی، تمرکز از شکفتگی جمعی به شکفتگی فردی و از مطالعه شکفتگی فلسفی به شکفتگی تجربی تغییر یافته است (سلیگمن، ۱۹۹۹). رویکردهای روان شناختی اصلی در این زمینه شامل دیدگاه های سلامت روان (مانند کیز[۵]، ۲۰۰۲)  و دیدگاه های روانشناسی مثبت گرا مبتنی بر نظریه های شادکامی یا احساس رضایت از زندگی مانند (سلیگمن، ۲۰۰۲) می‌شوند.

دیدگاه های سلامت روان ادعا می‌کنند که شکفتگی حالتی از سلامت روان بهینه است که متفاوت از نبود بیماری روانی است. با این تعریف، افراد شکوفا علاوه بر اینکه احساس خوبی دارند خوب هم عمل می‌کنند، آنها به طور منظم هیجان‌های مثبتی تجربه می‌کنند، در زندگی روزانه خود برجسته هستند و به صورت سازنده با محیط اطراف خود مشارکت می‌کنند (کیز، ۲۰۰۷).

شادکامی و نظریه شکفتگی / شکوفایی Flourishing

اخیراً دیدگاه های روان شناختی مثبت گرا در مورد شکوفایی عموماً از نظریه های شادکامی یا احساس رضایت از زندگی (دسی و ریان[۶]، ۱۹۸۵؛ رایف، ۱۹۸۹؛ سلیگمن، ۲۰۰۲) به مدل‌های بهزیستی با شکفتگی کلی تغییر یافته‌اند (دسی و ریان، ۲۰۰۸ الف، ۲۰۰۸ ب؛ ریان و همکاران، ۲۰۰۸؛ رایف[۷] و سینگر[۸]، ۲۰۰۶؛ فورجرد[۹] و همکاران، ۲۰۱۱؛ سلیگمن، ۲۰۱۱). این دیدگاه‌ها برای ارائه مدل‌های جامع از عملکرد بهینه فرد، هم بر نیاز روان شناختی رضایت و هم سلامت روانی تأکید نموده‌اند (سلیگمن، ۲۰۱۱؛ ویترسو،[۱۰] ۲۰۰۹). برای مثال، سلیگمن (۲۰۱۱) در کتاب شکفتگی، جنبه های شناخته شده اخیر شکفتگی را در مدل PERMA (مشتمل بر هیجان‌های مثبت، مشغولیت، روابط ،معنا و پیشرفت[۱۱]) در کنار هم قرار داده و نظریه بهزیستی جامع را ارائه نموده است.

دانلود مبانی نظری شکفتگی، شکوفایی Flourishing

[۱]– Aristotle

[۲]– Hill

[۳]– Leopold

[۴]– Marx

[۵]– Keyes

[۶] -Deci & Ryan

[۷] -Ryff

[۸]– Singer

[۹]– Forgeard

[۱۰] -Vittersø

[۱۱] -achievement

[۱۲] -Huppert & So

[۱۳] -Siang-Yang

[۱۴] -Fredrickson

[۱۵]– Bauer & Perciful

[۱۶]– Krippendorf

[۱۷]– Miller & Hoogstra

[۱۸]– Vygotsky

organizational citizenship behavior

Citation
Thompson, P. S., Bergeron, D. M., & Bolino, M. C. (2020). No obligation? How gender influences the relationship between perceived organizational support and organizational citizenship behavior. Journal of Applied Psychology, 105(11), 1338–۱۳۵۰. https://doi.org/10.1037/apl0000481
Abstract
Previous research indicates that perceived organizational support (POS) elicits felt obligation on the part of employees who, in turn, reciprocate by helping the organization through the performance of organizational citizenship behavior (OCB). However, because gender roles dictate that women should be more helpful than men, women may feel more obligated to engage in OCB even when they experience relatively low levels of POS, whereas men may perform OCB only when they experience relatively high levels of POS. In this article, we use social role theory to predict that the relationship between POS and 3 types of OCB will be stronger for men than for women. Our results, using 4 samples of employee-supervisor dyads, support this prediction. Further, in 2 of those samples, we also investigate the possibility that gender moderates the positive POS-felt obligation relationship and the indirect effect of POS on OCB via felt obligation. Taken together, we find evidence of first-stage moderated-mediation. Specifically, the relationship between POS and felt obligation is moderated by gender, such that this relationship is stronger for men than for women (who feel more obligation, even at relatively low levels of POS). Felt obligation mediated the POS-OCB relationship, but only for men. Our findings suggest that men are more likely than women to need POS to feel obligated to make reciprocal organizational exchanges. Implications and future research directions are discussed.)